«رانی جانسی» که «مانیکرنیکا» نیز خطاب می شود یکی دیگر از پادشاهان زن در سال ۱۸۲۸ در بنارس هندوستان متولد شد. وی هنوز بچه بود که مادرش از دنیا رفت. پدر رانی برخلاف روش های تربیتی آن روزها به وی فیل* سواری، پریدن با اسب، شمیرزنی و تیر انداختن با کمان را آموخت. او هنگامی که هنوز نوجوان بود با یک اشراف زاده هندی از خاندان بانفوذ جانسی ازدواج نمود. شوهر رانی به وی اجازه داد تا به دنبال علایقش یعنی فعالیت های ورزشی و نظامی برود.
رانی در ادامه لشکری از زنان هندی تشکیل داد تا به آنان نیز آموزشهای نظامی دهد. رانی و همسرش که فرزندی نداشتند پسری را به فرزندی قبول کردند. پس از مدتی شوهر رانی که بر سرزمین* های شمال هند حکومت می کرد درگذشت، در نتیجه پسری که آن ها به فرزندی قبول کرده بودند بودند بوسیله رانی جانسی تربیت شد تا پس از رسیدن به سن قانونی، تخت و تاج پدر را بدست بگیرد. رانی جانسی تا زمان بزرگ شدن فرزندش ملکه حکومت جانسی شد و بر سرزمین *های شمالی هند حکومت نمود.
بریتانیایی ها که تخت مهاراجه را بدون جانشین دیدند برای سرنگونی رانی جانسی تلاش کردند. در چنین شرایطی شورش بزرگی در سال ۱۸۵۷ در هند آغاز شد و رانی جانسی از فرصت استفاده کرد و به این شورش پیوست. وی لشکر عظیمی آماده کرد و نیروهای خود را به سوی دشمن گسیل داشت.
رانی جانسی به مدد سال ها تمرین* نظامی به تنهایی به دشمن حمله می کرد. شجاعت و دلیری رانی از وی اسطوره ای بزرگ در میان مردم هند آفرید. دباره شجاعت و مهارت رانی جانسی می گویند که وی در حالی که افسار اسب را در دهان گرفته بود با دو شمشیر هر دشمنی را از مقابل خود بر می داشت. در افسانه* های مردم هند ذکر شده که وی در هنگام نبرد، پسرش را نیز به پشتش می بست. رانی جانسی جان خود را در میدان نبرد از دست داد. شجاعت وی به اندازه ای بود که افسران انگلیسی او را از خطرناک* ترین پادشاهان زن و رهبر شورشیان نامیده بودند.